قیمت انس جهانی در سالهای اخیر، مسیر پرنوسانی را پشت سر گذاشته است؛ ریزش از محدوده ۲ هزار دلار تا هزار و ششصد دلار و سپس جهش تا نزدیکی ۳ هزار و ۵۰۰ دلار. این فراز و فرودها، نگرانیهای زیادی را درباره آینده قیمتی این دارایی ارزشمند برانگیخته است؛ چرا که بهای طلا بر تمامی اقتصادها و حتی تصمیمهای روزمره مردم تأثیرگذار است.
یکی از خطاهای رایج در پیشبینی قیمت انس جهانی، گره زدن تغییرات آن به رخدادها و تنشهای سیاسی و نظامی است. برای نمونه، با آغاز جنگ روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۲، بهای طلا تا محدوده ۲ هزار دلار بالا رفت و برخی تحلیلگران سیاسی، طلای ۳ هزار دلاری را پیشبینی کردند. اما نهتنها چنین سطحی محقق نشد، بلکه همان جنگ به نوعی سقف قیمتی در بازار ایجاد کرد و در کمتر از شش ماه، طلا تا محدوده هزار و ۶۰۰ دلار عقبنشینی کرد.
اینجا پرسش اصلی شکل میگیرد: اگر رویدادهای سیاسی عامل اصلی روند انس جهانی نباشند، چه عواملی قیمت آن را تعیین میکنند؟ پاسخ را باید در متغیرهای کلان اقتصادی جستوجو کرد: نرخ بهره، وضعیت بیکاری، سیاستهای پولی و مالی، آمار تجارت خارجی و سایر دادههای اقتصادی—بهویژه برای اقتصادهای بزرگ جهان. اما حجم گسترده این دادهها، کار تحلیل را دشوار میکند. تجربه تاریخی نشان میدهد بهترین رویکرد برای پیشبینی مسیر انس جهانی، تمرکز بر اقتصاد آمریکا بهعنوان بزرگترین و اثرگذارترین اقتصاد جهان است.
اگر سیاست را کنار بگذاریم و به سراغ اقتصاد آمریکا برویم، تصویر جالبی نمایان میشود. یکی از مهمترین دادهها، کسری بودجه دولت آمریکا است. برآوردها نشان میدهد کسری بودجه این کشور در سال ۲۰۲۵ به حدود ۱ تریلیون و ۹۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید، در حالی که این رقم در سال ۲۰۲۴ برابر با ۱ تریلیون و ۸۳۰ میلیارد دلار بوده است.
عامل مهم دیگر، سطح بدهی دولت آمریکا و نسبت آن به تولید ناخالص داخلی (GDP) است. پیشبینیها حاکی از آن است که بدهی آمریکا تا پایان ۲۰۲۵ به حدود ۳۷ تریلیون دلار برسد که معادل ۱۲۴.۴ درصد GDP این کشور خواهد بود. این رقم در سال ۲۰۲۴ حدود ۳۶ تریلیون دلار بود و افزایش یک تریلیون دلاری را نشان میدهد. همین شاخص کلیدی باعث شد مؤسسه اعتبارسنجی «مودیز»، رتبه اعتباری آمریکا را از Aaa به Aa۱ کاهش دهد؛ اقدامی که معنایی جز افزایش ریسک اقتصاد آمریکا ندارد.
در کنار این موارد، تورم ایالات متحده نیز بهواسطه سیاستهای تعرفهای دولت ترامپ افزایش یافته و در آخرین گزارشها، نرخ تورم سالانه بالاتر از سطح انتظاری ثبت شده است. همچنین نرخ بیکاری بیش از پیشبینیها رشد کرده و احتمال کاهش نرخ بهره از سوی فدرال رزرو در ماههای آینده قوت گرفته است. مجموعه این شرایط، همراه با کاهش شاخص دلار، تنها یک پیام را مخابره میکند: چشمانداز صعودی برای طلای جهانی.
بر این اساس، برآورد انس ۴ هزار دلاری برای پایان سال، دور از واقعیت نیست. اگر این پیشبینی را با دلار ۹۵ هزار تومانی قیمت امروز ترکیب کنیم، بهای هر گرم طلای ۱۸ عیار در بازار داخلی حدود ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان خواهد بود، البته در شرایط عادی اقتصادی و سیاسی داخلی. اما اگر تنشهای سیاسی شدت بگیرد، مکانیزم ماشه فعال شود، تحریمها افزایش یابد، نرخ رشد نقدینگی بالا رود و کسری بودجه دولت تشدید شود، طلا میتواند سطوح بالاتری را تجربه کند؛ باتوجه به نرخ رشد نقدینگی ۲۹.۵ درصد بانک مرکزی در اسفند ۱۴۰۳ و جنگ ۱۲ روزه و کسری بودجه دولت در ۶ ماهه ابتدایی سال، حتی احتمال رسیدن به ۱۲ میلیون تومان برای هر گرم طلای ۱۸ عیار تا پایان سال نیز وجود دارد.
در گفتوگوی فراز با دو نماینده مجلس بررسی شد:
یارانه سوخت هواپیما؛ چاهی بیانتها از جیب فقرا به کام ثروتمندان
اعترافات جاسوس ایران در تل آویو
جشنی برای کودکان کار
جزیره به روایت یکی از قدیمیترین ساکنانش